کوچک‌های بزرگ

برای همه دختران ایران

کوچک‌های بزرگ

برای همه دختران ایران

درباره بلاگ

از خدا می‌خواهم
همه دختران دنیا
خوب زندگی کنند
و بودنشان و خوبی‌هایشان
لبخند بنشاند بر لب امامشان (عج)
بشوند نور چشم حضرت
آنچه خوانده ام
دیده‌ام
شنیده‌ام
حس کرده‌ام و فهمیده‌ام
را مادرانه هدیه می‌دهم
به همه دخترانی که
می‌شناسم و نمی‌شناسم
شاید روزی، جایی، به کار کسی بیاید.

***
وقتی نرم نرمک قد می کشند،
میشوند محبوبه پدران.
وقت آیینه و شمعدان و نقل و گل،
خورشید خانه همسرند.
و فرشته بی بال خداوندند،
وقتی ردای مادری تن می کنند.
دخترها ...

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۶ مهر ۹۸ ، ۱۹:۰۸

لبیک یا حسین

آنها که بار بستند و راه افتادند، آنها که بی هوا و ناگهانی، راهی شدند. آنها که به این در و آن در زدند و مسافرت شدند، لبیک عیان و رسا و مجسم‌اند به فریاد العطش دخترانت.. به خطبه غرای خواهرت... به علم افراشته برادرت... به رجزهای پرشور اصحابت...

اما این جامانده‌ها، این شکسته‌ها، این خانه نشینهای صبور که بار مسافران را با اشک‌های یواشکی  بستند. پشت سر زائرانت دویدند و نرسیدند. که دردهای سخت امان رفتنشان نداد و ماندند. این غریب‌های نشسته‌ پای تلویزیون که بی‌صدا شانه‌هایشان می‌لرزد وقت دیدن «زنده_کربلا». این‌ دست‌های خالی که پنج تومان مانده ته کارتشان را با ستاره مربع نذر زائر اولی‌های اربعین می‌کنند؛ لبیک‌های پنهان و سربه‌زیرند به شرم برادرت...به نماز نشسته خواهرت... به بغض دخترت...به مظلومیت شش ماهه‌ات...به بی‌پناهی حرم‌ات... و غریبی‌ات... و غریبی‌ات...و غریبی‌ات...  

+ما را به کاروانت کی میرسانی آقا...

+هر کس که جا بماند، بی کربلا بماند، ابن السبیل دنیاست...

+ما منتظر نشینیم در راهت ای شهادت...

+ برایم خیلی دعا کنید لطفا

+ المستغاث بک یا صاحب الزمان 

راهکارهایی برای علاقمند شدن به آشپزی: 

*نیت کنید: یک کار واحد با دو نیت متفاوت، نتایج و آثار روحی متفاوتی دارد. هیچوقت این مثال یادم نمی‌رود که دو کارگر ساده که مشغول کلنگ زدن زمین برای ساخت کلیسا بودند دو نگاه متفاوت به کارشان داشتند. یکی، این کار را فلاکت و رنج طاقت فرسا برای به دست آوردن یک لقمه نان می‌دانست و دیگری معتقد بود با همین کلنگ زدن ساده، دارد راه ارتباط مردم با خدا را تسهیل می‌کند. برای آشپزی هم نیت کنید. هر روز غذا را به نام و نذر معصوم آن روز بپزید و با خودتان بگویید این غذا را می‌پزم که همسرم و بچه‌ها بخورند تا توان و قوت بندگی خدا و عبادت و خدمت را داشته باشند. از یک دوست یاد گرفتم وقت پختن شیرینی و کیک دعا کنم هر کس از این شیرینی‌جات می‌خورد، شیرینی محبت و ولایت امیرالمومنین در دلش زیاد شود. آشپزی با وضو و نیت می‌تواند یک عبادت اثرگذار در خلقیات اهل خانه باشد. 

*برنامه ریزی کنید: بعضی وقتها دلیل تنفر از آشپزی این است که تا ظهر دور خودمان می‌چرخیم و نمی‌دانیم چه غذایی بپزیم. یک لیست غذایی متنوع بنویسید و روی در یخچال بچسبانید. شب قبل از خواب و موقع نوشتن لیست کارهای فردا، فهرست غذایی را نگاه کنید و یک غذا را انتخاب کنید و در لیست کارهای فردا بنویسید که فردا قرار است چه غذایی بپزید. 

*اجازه ندهید فریزر و ظرف حبوبات خالی شود. سری به فریزر و ظرف حبوبات بزنید و بنا به ذائقه خانواده از مواد غذایی پر مصرف، لیست تهیه کنید و وقت خرید، لیست را همراهتان ببرید. نگذارم فریزر از لوبیا سبز، نخود، کرفس، کنگر، ریواس، بامیه، باقالی سبز، سبزی پلویی، سبزی آش، قورمه سبزی، گشنیز، جعفری، بادمجان و کدو و والک و اسفناج و کابینت از لپه و عدس و ماش و نخود و لوبیا قرمز و لوبیا چیتی و لوبیا چشم بلبلی و لوبیا سفید و دال عدس و بلغور گندم و جو و شوید و مرزه و ترخون و نعنا و ماکارونی و لازانیا و جو و گندم پوست کنده و پودر سوخاری خالی شود. وقتی مواد لازم غذاهای مختلف در دسترس است، راحت‌تر آشپزی می‌کنید و سردرگم نمی‌شوید. 

*از آسان شروع کنید. غذاهای سریع و ساده را امتحان کنید. غذاهایی که قلق و نکته خاصی ندارند و در عین حال خوشمزه و سریع و آسان هستند را معمولا همه می‌توانند درست کنند و نتیجه عالی هم بگیرند. 

*سراغ علاقه‌تان بروید: بدغذاترین‌ها هم بخش خاصی از خوراکی‌ها را دوست دارند. مثلا آش‌ها را می‌پسندند یا عاشق دسرند یا خیلی شیرینی خورند. برای شروع آن غذاها یا پیش غذاها یا دسرهایی که خودتان دوست دارید خوب و عالی یاد بگیرید. این علاقه به آن خوراکی خاص، خیلی کمکتان می‌کند. بعد به مرور سراغ غذای مورد علاقه همسر یا بچه‌ها بروید. 

*از کم شروع کنید: شما که از آشپزی متنفرید لازم نیست روزی دو وعده غذا بپزید. با همسر صحبت کنید و از وعده‌هایی مثل برانچ که چیزی میان صبحانه و ناهار است و زود آماده می‌شود اما قابلیت خوش آب و رنگ شدن با انواع سبزیجات را دارد شروع کنید. 

*محیط آشپزخانه را دلچسب کنید: این روزها بازار پر است از ظرفهای رنگی و زیبا و ابزارهای آشپزی ملیح و دلنشین که حتی کسانی را که علاقه‌ای به آشپزی ندارند، به خرید ترغیب می‌کند. برای خودتان از این ظرفها و ابزارها بخرید و با آنها آشپزی کنید. از پارچه‌ای که دوست دارید برای آشپزخانه پرده بدوزید. عکسهای خاطره انگیزتان را با نگنت به در یخچال بچسبانید و ...

*از تنفرتان حرف نزنید: یک قانونی وجود دارد که از هر چیزی زیاد حرف بزنید، زیاد می‌شود. اصلا لازم نیست همه بدانند از آشپزی بدتان می‌آید. نمی‌گویم به خودتان تلقین کنید من عاشق آشپزی هستم، فقط در مورد تنفرتان سکوت کنید. 

*کاری را که دوست دارید در آشپزخانه انجام دهید: اگر آشپزخانه به اندازه یک صندلی کوچک جا دارد، آنجا بنشینید و کتاب موردعلاقه‌تان را بخوانید. با دوست عزیزتان در آشپزخانه تلفنی حرف بزنید. بند و بساط گلدوزی را بردارید و در آشپزخانه بنشینید و گلدوزی کنید. بعد از مدتی ذهن شرطی می‌شود و به محض ورود به آشپزخانه احساس خوبی می‌گیرید. این مسئله در این مورد هم صادق است که وقتی حال خوشی دارید، نشاط دارید و لبتان به خنده باز است آشپزی کنید. 

*دقیق شوید. ببینید از کدام بخش آشپزی متنفرید. از گوشت و مرغ پاک کردن؟ از میوه و سبزی شستن؟ از به هم ریختگی آشپزخانه بعد از پخت و پز؟ از تلنبار شدن ظرفها بعد از غذا؟ از خرد کردن پیاز و اشک ریختن؟ از سوختن دستتان حین کار با اجاق گاز؟ از بریدن دستتان؟ از بوی غذا؟ 

*کمک بگیرید: برای کاهش زمان حضور در آشپزخانه تا کم کم علاقمند شوید از زودپز و پلوپز استفاده کنید. از یک جای مطمئن پیاز داغ آماده و سبزی‌ و بادمجان آماده بگیرید. 

*خودتان را سرزنش نکنید: اگر غذا خراب شد خودتان را سرزنش نکنید و یک تجربه جدید قلمداد کنید. 

*از نگرانیتان حرف نزنید: بعد از پخت غذا نترسید و مدام نگران واکنش خانواده نباشید. مدام با هر لقمه غذا، نظر دیگران را نپرسید و از شفته شدن یا نپختن برنج و بد شدن خورش و ... حرف نزنید. با این کار فقط اعتماد به نفس خودتان را پایین می‌آورید. 

*از خدا کمک بخواهید. حتی برای همین مسئله به ظاهر ساده هم دعا کنید. امور خانه را به حضرت زهرا سلام الله علیها بسپارید. 

+ فرمول آشپزی: آشپزی با وضو/ سه سوره توحید+سه صلوات+آیه نور+ سلام بر امام حسین علیه‌السلام

+المستغاث بک یا صاحب الزمان

۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۰:۵۱

تغییر

یک بند کوله را انداخته روی شانه‌اش، با شلوار شش جیب گتر کرده در پوتین جیر، نزدیک می‌شود و از دور دست تکان می‌دهد. خودم را می‌بینم انگار. لبخند روی لبهایم کش می‌آید. می‌نشینیم روبروی هم. من چای بهار نارنج سفارش می‌دهم و او اسپرسو. از خودش می‌گوید و من غرق خودم می‌شوم. سالهای پیش من است این دختر. ریز می‌خندد که هیچ کاری بلد نیست و اصلا از زنانگی و خانه و خانه‌داری هیچ نمی‌داند و کار دل است که تا اینجا کشیده و دارد به ازدواج فکر می‌کند. توی چشمهایش نگاه می‌کنم و از خودم می‌گویم که صفر بودم قبل از ازدواج. که  بیهوده‌ترین کار عالم را خانه‌داری و پخت و پز و رفت و روب می‌دانستم. که حتی بلد نبودم ماشین لباسشویی روشن کنم. که شلوغی آرایشگاههای زنانه برای رنگ و مش و ... را نمی‌فهمیدم. که وقت دعوت شدن به یک مهمانی زنانه یا عروسی عزا می‌گرفتم از بس همه لباسها و کفش‌ها اسپرت بود. که از عشق خاله کوچکم به گلدوزی تعجب می‌کردم و خاله بزرگم را که برای کلاس خودآرایی تا آن سر شهر می‌رفت درک نمی‌کردم. از خودم گفتم که اتاق خانه پدری‌ام یک تخت بود و یک میز تحریر همیشه شلوغ و یک کتابخانه بزرگ. و حالا به خودم که نگاه می‌کنم حیرت می‌کنم. اصلا نمی‌دانم کی بود که با شوق، دنبال دستورهای غذایی جدید می‌گشتم. که با شوق کلاس‌های دوره کامل شیرینی پزی و دسرهای بین المللی اسم نوشتم. که سراغ کلاس غذاهای خمیری و انواع نان رفتم. که ویدئوهای خودآرایی را دنبال کردم. که منظم وقت آرایشگاه گرفتم. که در کتابفروشی‌ها دنبال کتابهای همسرداری و خانواده موفق گشتم. که لیست غذایی بلند بالا نوشتم. که در لیست کارهای روزانه‌ام، پخت غذا و گردگیری و جارو، احوالپرسی از خانواده همسر جا گرفت. که ترفندهای خانه‌داری را با شوق اجرا کردم. که مثل مامان دفتر آشپزی داشتم که پر بود از دستورهای تلویزیونی. که عاشق میزبانی شدم و هر بار دلم می‌خواست دستمال‌های سفره را یک جور درست کنم. که مثل مامان پشت ویترین مغازه‌های لوازم خانگی می‌ایستم. که دکمه می‌دوزم و زیپ عوض می‌کنم و درز‌ها را می‌دوزم. و جالب اینجاست که تمام این‌ها نه به اجبار که با عشق است. که منی که شاید در هفته فقط یک روز تعطیل داشتم اگر برنامه نداشتیم و بیشتر اوقاتم در دانشگاه و محل کار می‌گذشت و حوصله خانه ماندن نداشتم، حالا به عشق و با میل خودم، خانه می‌مانم و خانه‌داری می‌کنم و حالا ارزشمند‌ترین کار یک خانم را همین می‌دانم اصلا. رشد و شکوفایی در یک محیط امن و آرام. افزایش مهارت‌های همسرداری، تربیت فرزند، رشد همه‌جانبه در یک فضای مطمئن. گفتم و گفتم و او با چشمهای گرد نگاهم می‌کرد. 

+المستغاث بک یا صاحب الزمان 

۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۱:۴۰

صبر

اربعین که بیاید می‌شود یک سال که به ابتلائات مختلف دچار شدم. اما از همه سخت‌ترش همین جاماندن است. که با اندوه لباس اتو می‌کنم. اشکم می‌چکد روی پیراهن. با دستهای خودم بار سفر می‌بندم و خودم جا می‌مانم. امتحان من صبر است لابد... صبر بر مصیبت دوری از تو... صبر و قناعت به سلام‌های از دور...

۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۸:۳۵

روضه ضریح ندیده

هزار سال دیگر هم که بگذرد

هزار ضریح مطلا هم که برایت بسازند

ما باز هم برای کهنه پیراهنی که از تو دریغ شد، گریه می‌کنیم.

+مردهای خانه عازم تواند و باز من جاماندم...

+از ما جامانده‌ها چه بر می‌آید جز اینکه دور هم بنشینیم به روضه خوانی و اشک...

+الحمدلله علی کل نعمه

+المستغاث بک یا صاحب الزمان

۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۵:۳۷

روزمرگی

وقتی با نگرانی منتظر تشخیص دکتر هستی، وقتی روزها را می‌شماری تا نوبت گرفتن جواب آزمایش برسد، وقتی پشت در اتاق سیتی اسکن منتظر نوشتن گزارش پزشک نشسته‌ای؛ آرزو می‌کنی به روزهای قبل از این تعلیق و نگرانی برگردی. روزهای ساده‌ای که تمامش به کار و روزمرگی گذشته است. روزهایی که گاهی حوصله‌ات از یکنواختی‌اش سر رفته. روزهای بی خبری و خستگی حتی...

+کاش قدر همین روزهای عادی و معمولی را خیلی بدانیم.

+و قلیل من عبادی الشکور

الحمدلله علی کل نعمه

+المستغاث بک یا صاحب الزمان

۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۹

زیارت عاشورا

زیارت عاشورای غیرمعروف، در فضیلت مثل زیارت عاشورای مشهور است با این تفاوت که صد لعن و صد سلام ندارد.*

*رحمت واسعه آیت الله بهجت/ مفاتیح الجنان

+الحمدلله علی کل نعمه

+المستغاث بک یا صاحب الزمان

 

کتابهای پیشنهادی با موضوع عاشورا و قیام سرخ حضرت امام حسین علیه‌السلام: 

*کتاب آه، یاسین حجازی، جام طهور 

*سحاب رحمت، عباس اسماعیلی یزدی

*حماسه حسینی، شهید مطهری

*فردا مسافرم، مریم راهی، نیستان

*فصل شیدایی لیلاها، سید علی شجاعی، نیستان

*آفتاب در حجاب، سید مهدی شجاعی، نیستان

*پدر، عشق، پسر، سید مهدی شجاعی، نیستان

*سقای آب و ادب، سید مهدی شجاعی، نیستان

*از دیار حبیب، سید مهدی شجاعی، نیستان

*شماس شامی، مجید قیصری، افق

*نامیرا، صادق کرمیار، نیستان

*آیینه داران آفتاب، محمدرضا سنگری

*کاشوب، جمعی از نویسندگان، اطراف

*رستخیز، جمعی از نویسندگان، اطراف

*زان تشنگان، جمعی از نویسندگان، اطراف

* پنجره‌های تشنه، مهدی قزلی، سوره مهر 

*پادشاهان پیاده، بهزاد دانشگر، محمدعلی جعفری، عهد مانا

*پژوهشی تازه درباره قیام امام حسین علیه السلام، سید جعفر شهیدی

+مشتاقانه منتظر پیشنهادهای شما در این حوزه هستم.

+الحمدلله علی کل نعمه

+المستغاث بک یا صاحب الزمان

۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۱۷

خوشمزه پاییزی

با شروع پاییز، از کدو حلوایی غافل نشوید و به شیوه‌های مختلف به سفره‌تان واردش کنید.

با کدو حلوایی هم میتوانید کیک و چیز کیک درست کنید و به عنوان عصرانه یا برای تغذیه مدرسه بچه‌ها بگذارید. هم می‌توانید سوپ کدو حلوایی تند وتیز با چاشنی کاری بپزید و هم خورش کدو حلوایی یا کدو پلو بپزید. 

+الحمدلله علی کل نعمه

+المستغاث بک یا صاحب الزمان

سعی می‌کنم این چند روز اول به سوالاتی پاسخ بدهم که دوستان به صورت خصوصی در وبلاگ یا کانال پرسیده‌اند و احساس می‌کنم کمکی به جوانترهاست. امروز می‌خواهم در مورد جهیزیه حرف بزنم و نکاتی که تجربه خودم و اطرافیانم در خرید جهیزیه است، به اشتراک بگذارم.

1. با رسوم خانواده همسر آشنا شوید: خوب است دو طرف، از رسم و رسوم هم با خبر باشند. در بعضی شهرها رسم است که تعدادی از وسایل مثل لوازم صوتی و تصویری یا فرش یا سرویس خواب را داماد تهیه کند. اگر از رسم همدیگر باخبر باشید و سرش با هم توافق داشته باشید، هم تکلیفتان روشن‌تر است و هم کدورت‌های احتمالی بین خانواده‌ها منتفی می‌شود. 

2. به متراژ خانه دقت کنید: پیش از خرید وسایل بزرگ مثل مبلمان یا یخچال و سرویس خواب، به متراژ خانه فکر کنید. کنسول بزرگ یا مبلمان استیل هفت نفره با تاج‌های بلند قطعا مناسب خانه 60 متری نیست و بعدتر خودتان را خسته می‌کند. 

3.ساده بخرید: امروز یک چیزی مد است و فردا چیز دیگری. امروز یک رنگی بورس است و فردا یک رنگ دیگر. یک روز همه چیز از سرویس غذاخوری تا مبل و پرده و کاغذ دیواری، گل گلی مد است و یک روز خاکستری و سفید. قبل از خرید، به خودتان و ته دلتان رجوع کنید و ببینید فارغ از مد و جو و قاب خانه‌های اینستاگرام، با چه رنگ و سبکی راحت‌ترید و احساس آرامش می‌کنید. سراغ آن مدل بروید و انتخابش کنید. تجربه ثابت کرده رنگهای ساده و سبکهای ساده، همیشه زیبا هستند و در درازمدت خسته کننده نیستند. یادتان باشد بعضی رنگها و طرحها فقط در مجله‌های دکوراسیون منزل یا برای مدت کوتاهی جذابند و از دیدنشان لذت می‌برید. قبل از خرید هرچیز خصوصا وسایلی که اصطلاحا ویترین خانه هستند و مدام جلوی چشم‌اند، بیشتر دقت کنید و سراغ ساده‌ترها بروید. 

4. سرویس قاشق و چنگال ساده بخرید:‌به مرور و به لطف خدا خانواده دونفره شما بزرگتر می‌شود، رفت و آمدها و مهمانی دادن‌ها بیشتر می‌شود. اگر سرویس قاشق و چنگالی که الان می‌خرید معمول و ساده باشد، وقتی خواستید کفگیر و ملاقه و کارد و قاشق و چنگال بیشتری به سرویستان اضافه کنید، کارتان راحت‌تر است و نیاز به گشتن بازار برای پیدا کردن مشابه آن نیست. این مسئله در مورد سرویس غذاخوری هم صادق است. 

5. سرویس پخت و پز نخرید: قابلمه و تابه‌های موردنیازتان را بصورت سرویس نخرید. تجربه ثابت کرده بعضی از اقلام سرویس‌ها، مورد استفاده زیادی ندارند و جایتان را تنگ می‌کنند و خاک می‌خورند. برآورد نیاز و هزینه کنید و تابه‌ها و قابلمه‌های موردنیازتان را بصورت تکی و جدا جدا بخرید. 

6. سراغ قدیمیترها بروید:‌ هر روز یک برند جدید ظهور می‌کند و با شرایط ویژه و تخفیف‌های عالی به خرید ترغیب‌مان می‌کند. اما برای خرید جهیزیه، ریسک نکنید و لطفا سراغ برندهای قدیمی‌تر بروید. این برندها سالهاست فعالیت می‌کنند و اصطلاحا امتحانشان را پس داده‌اند. اما یادتان باشد اگر یک برند مثلا اجاق گازهای خوبی تولید می‌کند، اصلا به این معنا نیست که ماشین لباسشویی های باکیفیتی هم دارد. 

7. گارانتی را جدی بگیرید: سراغ شرکت‌ها و برندهایی بروید که نمایندگی رسمی و خدمات پس از فروش درست و حسابی دارند.

8. به سبک زندگی خودتان نگاه کنید: همه وسایل، مناسب همه خانواده‌ها نیست. مثلا چرخ گوشت یا آسیاب، برای من از وسایل مهم جهیزیه بود. چون ما خودمان، گوشت را چرخ و ادویه های مختلف را آسیاب می‌کنیم. اگر شما گوشت چرخکرده آماده یا ادویه‌های بسته بندی می‌خرید، لازم نیست در جهیزیه، چرخ گوشت یا آسیاب داشته باشید. اگر شاغل هستید، یک پلوپز تایمردار یا آرام پز خیلی به کارتان می آید. در حالی که ممکن است خانم دیگری سال تا سال از آرام‌پزش استفاده نکند. هرچند که فکر می‌کنم پلوپز و زودپز برای هر خانم بچه‌داری واجب است. 

9. لذت ببرید: سراغ وسایل گران‌‌قیمت و لوکسی که خودتان هم با ترس و لرز از آنها استفاده می‌کنید، نروید. فرش ابریشمی که از ترس لک شدن، مدام با روفرشی پوشیده می‌شود، مبل‌هایی که بخاطر پارچه درجه یک و طراحی لوکس دائم با رومبلی پوشیده می‌شود، ظرف و ظروفی که فقط باید از پشت شیشه بوفه باید نگاهشان کرد و لذت استفاده از آنها را نمی‌چشیم، مناسب خانه است؟

10. اولویت‌ها را بشناسید:‌ این زندگی تازه دارد شروع می‌شود. پس لازم نیست همه وسایلی که مادرتان بعد از 30 سال زندگی مشترک، دارد شما هم داشته باشید. باور کنید یکی از لذتهای شیرین زندگی مشترک، همین کم کم پول جمع کردن و خرید وسایل برای زندگی است. حتی به چشم دیده‌ام که عروس و داماد در مراقبت از وسایلی که خودشان با هم و در زندگی خریده‌اند، دقیق‌ترند. 

11.سلیقه‌هایتان را با هم هماهنگ کنید: بپذیرید قرار است انشاالله با هم و در کنار هم سالها از وسایل استفاده کنید و لذت ببرید. پس سعی کنید به سلیقه و علائق طرف مقابل هم احترام بگذارید و موقع خرید -خصوصا خریدوسایل بزرگ که مدام جلوی چشم هستند-  به آن دقت کنید. اگر شما سبک مدرن می پسندید و همسر، عاشق مبلمان منبت‌کاری است، سعی کنید با هم به نقطه مشترکی برسید. مثلا مبلمان نیمه کلاسیک شاید نظر دو طرف را تامین کند. 

12. خودتان هم سهیم شوید: اگر شاغل هستید یا پس اندازی دارید، خودتان هم در تهیه جهیزیه سهیم شوید. ممکن است داد دختران شاغل در بیاید که خیلی چیزها را خودم با پس اندازم خریده‌ام. اما منظورم از این سهیم شدن، کمک به خرید اقلام ضروری است؛ نه وسایل تزیینی و ظرفهای غیرضروری صرفا قشنگ. من هم وقت ازدواج، چند کارتن ظروف سفالی تزیینی و جاشمعی و گوی و مجسمه و ... داشتم که هنوز در انباری است. 

13. ضروری غیر مهم: از اقلام ضروری، آینه و شمعدان است. اگر می‌توانید خانواده خودتان را راضی کنید و نخرید. اگر نمی‌شود، یک آینه و شمعدان مختصر و کوچک بخرید که لااقل بدانید کجا بگذاریدش و از شمعدان‌هایش هم بتوانید جدا استفاده کنید. 

14.دست بوس پدر و مادرتان باشید: خصوصا در این دوره، هر یک قلم جهیزیه یعنی کار بیشتر پدر و قناعت مادر. قدر تک تکشان را بدانید و روی چشمتان بگذارید. تحت فشار قرارشان ندهید. از همان اول با همسر قرار بگذارید که هیچ یک از خانواده‌ها را تحت فشار نگذارید. 

+ ایمان دارم اگر رسم غلط مراسم دیدن جهیزیه که متاسفانه هنوز در بسیاری از شهرها و خانواده‌ها پررنگ است، از بین برود؛ خرید جهیزیه بسیار راحت‌تر می‌شود. 

+ تجربه های زیسته خودتان را به اشتراک بگذارید. شاید به کار عروس جوانی بیاید. 

+‌المستغاث بک یا صاحب الزمان

 

 

۰۹ مهر ۹۸ ، ۰۹:۰۱

پاسخ به سوالات (لیست غذایی)

مدتی پیش یکی از دوستان، خواسته بود یک فهرست از غذاهای گیاهی بنویسم و برایش بفرستم. نوشتم و فرستادم. گفتم حالا تا لپ تاپ هنوز دم است و من هم خانه‌ام و با بازگشایی مدارس، خیلی از مادرها باید برای وعده ناهار بچه‌ها، غذا بگذارند، فهرستی از غذاهای گیاهی و گوشتی، سنتی و جدید، برنجی و نانی بنویسم.

+ نوشتن این لیست، به این معنا نیست که تمامش را مدام درست می‌کنم. 

+ اگر غذایی جا افتاده یا غذای جدیدی می‌شناسید، به اشتراک بگذارید لطفا.

۰۹ مهر ۹۸ ، ۰۲:۲۰

خودت باش

دو سالی می‌شود که محرم، زمان مواجهه من با اصالت دینداری  است. هر بار و هر سال، مرد از بالای منبر، بار سنگین‌ را از روی دوشم برمی‌دارد. گاه به لبخند و گاه به عتاب و با صدایی که حلاوت روضه خوانی‌اش یازده ماه با من است، مرا به خودم می‌خواند. نگرانی‌هایم را یکی یکی کم می‌کند و شب یازدهم، وقتی چراغها روشن می‌شود و استکان‌‌های چای دست به دست می‌شود، من آرام‌ترم و بیش از همیشه خودم هستم، بی نگرانی از قضاوت و نگاه دیگران. و مگر خدا جز این صداقت در حال و عمل، چه می‌خواهد؟ 

+ المستغاث بک یا صاحب الزمان

۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۵:۵۸

شرح ایام رفته

روزهایی که گذشت، بیشتر از همیشه خانه بودم و خانه‌داری کردم. لیست غذایی متنوع نوشتم و چسباندم به در یخچال. وضعیت خورد و خوراکمان را سروسامان بیشتری دارم. کیک‌های جدید یاد گرفتم و پختم. غذاهای سنتی بیشتری پختم. فوت و فن تعدادی از این غذاها را از یک آشپز خوب یاد گرفتم. فست فود و غذای نیمه آماده نخوردیم. مهمانی دادیم، کتاب خواندم، فیلم دیدم. یک حوزه خوب نزدیک خانه پیدا کردم که شاید به جمع طلبه‌هایش بپیوندم. داروهایم را کم کردم اما عوارضش همچنان پابرجاست اما همین هم خوب است. رنج کشیدم و اشک ریختم اما دارو را کم کردیم و حالا خوشحالم. یک مسئله شخصی قدیمی که از اول ازدواج آزارم میداد به لطف الهی راحت‌تر از آنچه فکرش را می‌کردم حل و فصل شد. با هم قرار و مدار جدید گذاشتیم. کمی بیشتر از قبل بی‌توجه به قضاوت دیگران زندگی کردم. تفسیر را مجدد شروع کردم. و بیش از پیش ایمان آوردم با این حجم کتاب و منابع صوتی و تصویری خوب در دسترس، هر خانه یک دانشگاه تمام عیار امن و بی حاشیه است. سعی میکنم آموخته‌هایم را اینجا با شما به اشتراک بگذارم. عجالتا یک کتاب خوب در حوزه عقاید شیعه که هم جذاب و روان است و هم مستند، معرفی می‌کنم: مناظره دکتر و شیخ، محمدحسن شجاعی فرد، انتشارات امیرکبیر*

*این کتاب در اپلیکیشن طاقچه موجود است. 

+المستغاث بک یا صاحب الزمان