راهنمایی که بودم یک کتاب قطع رقعی ساده و دلنشین داشتم که تجربه های زیسته پدری بود برای بهبود زندگی پسرش.
یک روز که داشتم خربزه ها را قاچ می کردم ،یکهو یاد آن کتاب افتادم و نوشتن کتابی شبیه آن:
کوتاه،براساس آداب زندگی اسلامی و تجربه زندکی ایرانی آدم های دور و بر برای دخترکانم.
حاصلش شد اینجا : «کوچک های بزرگ »
1.این ها که می نویسم معنایش عمل کردن خودم به تمامشان نیست .
راستش اصلا اول برای خودم می نویسم که یادم باشد خوب باشم و خوب زندگی کنم.
2.یادمان باشد بچه ها به ما نگاه می کنند. بیش از شنیدن باید خوبی ها را ببینند.
3.دعایم کنید که بتوانم شبیه اینجا باشم و خوب زندگی کنم.