لبیک یا حسین
آنها که بار بستند و راه افتادند، آنها که بی هوا و ناگهانی، راهی شدند. آنها که به این در و آن در زدند و مسافرت شدند، لبیک عیان و رسا و مجسماند به فریاد العطش دخترانت.. به خطبه غرای خواهرت... به علم افراشته برادرت... به رجزهای پرشور اصحابت...
اما این جاماندهها، این شکستهها، این خانه نشینهای صبور که بار مسافران را با اشکهای یواشکی بستند. پشت سر زائرانت دویدند و نرسیدند. که دردهای سخت امان رفتنشان نداد و ماندند. این غریبهای نشسته پای تلویزیون که بیصدا شانههایشان میلرزد وقت دیدن «زنده_کربلا». این دستهای خالی که پنج تومان مانده ته کارتشان را با ستاره مربع نذر زائر اولیهای اربعین میکنند؛ لبیکهای پنهان و سربهزیرند به شرم برادرت...به نماز نشسته خواهرت... به بغض دخترت...به مظلومیت شش ماههات...به بیپناهی حرمات... و غریبیات... و غریبیات...و غریبیات...
+ما را به کاروانت کی میرسانی آقا...
+هر کس که جا بماند، بی کربلا بماند، ابن السبیل دنیاست...
+ما منتظر نشینیم در راهت ای شهادت...
+ برایم خیلی دعا کنید لطفا
+ المستغاث بک یا صاحب الزمان